بی خبر رفتی و تنهایم گذاشتی


اگر احساسم را کشتی .
اگر از یاد من را بردی.
رفتی با خود بی تفاوت.
به غریبی سر سپردی

بدون این رو که تن من شده جادو به طلسمت
یکی هست این ور دنیا که به یادش مونده اسمت.

تقدیم به گلی خود خواه که مرا بی خبر گذاشته.........


برای تویی که قرار نیست فراموشت کنم

گفتم از خروار ها فکری که هر روز به ذهنم می رسند کدام عاقلانه تر است
گفت برو بابا دل خوش سیری چند
گفتم من عادت کرده ام هر روزم را با افکار گلی بگذرانم
گفت زندگی چیزی نیست که لب تاقچه عادت از یاد من و تو برود
گفتم عشق یعنی چی
گفت عشق صدای فاصله هاست.فاصله هایی که از نقره تمیز تر است
گفتم عاشق کیست
گفت عاشق یعنی دچار
گفتم راز آفرینش در چیست
گفت کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
گفتم زندگیم از بهر چه خالیست
گفت زندگی خالی نیست.مهربانی هست.خدا هست .ایمان هست
گفتم خدا را کجا می توان یافت
گفت در همین نزدیکی.لایه این شب بو ها .پای آن کاج بلند
گفتم گذشته دردناک و آینده نا معلوم است
گفت زندگی آبتنی کردن در حوضچه ی اکنون است
گفتم حقیقت چیست
گفت هر آنچه را که تو باور کنی حقیقت است
گفتم خوشا بحال کسانی که به دنبال حقیقتند
گفت خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
گفتم راه خوشبختی از کدام طرف است
گفت خوشبختی خود راه است
گفتم فاصله من تا خوشبختی چقدر است

گفت فاصله تو تا گلی فاصله تو با خودت است

 

سلام

من از شستنگاه شناور می آیم.

به آنجا رفتم تا بشویم روحم را،ذهنم را و قلبم را

در شستنگاه شناور ،آبی و سکوت جاری بود.

و من در بال های سکوت خفتم

و آموختم در خاموشی زیستن را

و اینک سلام من به تو پایان سکوت است

با آمدن تابستان،

شروعی دوباره!

مرد یخی

زنـــدگی کن        زندگی بهترین لطف خــداست.
عشــق بورز         عشق بهترین شعر خــداست.
دوستی کن        دوستی بهترین حرف خداست.
پرستش کن        پرستش بهترین یاد خـــداست.
زیــبا شــــو        زیبایی بهـترین حس خــداست.
مهربان باش        مهربانی بهترین اسم خداست.
تــفــکــر کن        تـفکـر بـهتـریـن علـم خـداست.
صـادق باش       صداقت بهترین یادگار خـداست.
بنـدگـی کن       بـنده بهترین عـشـق خــداست.
با گلی باش       گلی از بهترین های خـــداست.

مرد یخی

روز هایی که نمی شناختمت
عقربه های ساعتم مثل بقیه ساعت ها می چرخید.

روزهایی که کنارم بودی
عقربه های ساعتم با سرعت دوبرابر می چرخیدن

روزهایی که با خاطراتت بودم
عقربه های ساعتم گاهی سریع تر و گاهی کندتر می چرخید.

روز هایی که تو بودی و من نبودم
عقربه های ساعتم نصف سرعت بقیه ساعت ها می چرخید.

روزهایی که من هستم و تو نیستی
عقربه های ساعتم از کار افتاده اند و نمی چرخند.

مرد یخی

اگر دوست داری موفق شوی:
با انسان های موفق تر از خودت دوست شو

اگر دوست داری خوشبخت شوی:
با انسان های صادق تر از خودت دوست شو

اگر دست داری نابود شوی:
با هیچ انسانی دوست نشو

مرد یخی

تولد بی دلیل ترین چیز در دنیاست

عشق بی قانون ترین چیز در دنیاست

مرگ بی منطق ترین چیز در دنیاست

مرد یخی

غریبه توی غربت...............
برای چندمین بار داره پخش می شه.
مسافر شهر غمی............
خیلی خوشم می یاد ازش.
دوست داری درد و دل کنی...........
قلم رو گرفتم دستم هنوز به غربت فکر می کنم.
گفتی غریبی بهتره...........
عجب زمانه ای شده .الکی الکی دلت می گیره.
تقسیره آدم ها نیست.......
تا کی قراره این اوضاع ادامه داشته باشه.
کجا امدی تو قفس...........
چقدر خوبه آدم همیشه یه همدرد داشته باشه.

دباره بر می گرده اول آهنگ.

زندگی منم همش شده تکرار.هیچ انگیزه ای توش نیست.
تو صورتت پر از غمه...........
به چیز هایی که از دست دادم فکر میکنم و با اونا حال می کنم.
تو هم مثل همه ماها........
کاشکی همه چیزای خوب را تو ایران داشتم.
گفتی غریبی بهتره...........
غریبی به کنار .دلم هم برات تنگ شده.
چشمات کجا را می دید................
مگه نمی دانی عشق یه عاشق با ندیدن کم نمی شه.
غریبه توی غربت...............
خیلی چیزا عوض شده از وقتی آمدم.
دلت گرفته از همه............
آره تو راست میگی آدمها عوض می شن.ولی به چه قیمت.
تو هم مثل همه ماها سر دوراهی ماندی و .................
کاشکی می شد می رفتیم اون ور دنیا توی کلبه تنها با هم زندگی می کردیم.
بگی می گن دیوانست حرفاش چه بچه گونست............
دیگه دارم خسته می شم هم از این آهنگ هم از این زندگی هم از این تنهایی.
آب و نون و نفس.............
نمی دانم چند بار دیگه قراره این آهنگ بر سکوت لحظاتم غلبه کنه.
این همه درد دوا نیست.................
همیشه همین جوره.همیشه همه خوبی ها یکجا به آدم میرسه.هم ایران.هم تو.هم.......

آهنگ را قطع می کنم.تو سکوت بیشتر به آینده و گذشته فکر می کنم وکمتر به حال . جدایی.

مرد یخی

دارم به موبایل نگاه می کنم.
چقدر از دستم ناراحته
بد جوری دلش گرفته
هیچ کس دوستش نداره
یه گوشه تنها نشسته
چند وقت یکبار داد می کشه
بهش می گم تو دیگه چته؟
می گه خیلی نامردی !!!
خندم می گیره ! من ؟
نه فقط تو همه آدم ها
حاشیه نرو حرفت رو بزن
یکم جا بجا می شه می گه
عادت چیزه بدیه .نه؟
برو سر اصل مطلب
لحن حرف زدنش عوض می شه
نا امیدانه می گه یاد آن روزا بخیر
می گم از چی حرف می زنی
میگه نامرد یادت رفته
چه روزهایی را بیدارت کردم
می رفتی سر قرار وخوشحال می شدی
اون روزها بشتر دوستم داشتی
قول می دی بازم تکرار کنی
بهش می گم حالا صبر کن گلی بیاد...


چرا نمی یــــــــــــــــــــــــــــــــــــای؟

مرد یخی

تو که رفتی..........
روحم از عشق جدا شد
غم من اندازه غم خدا شد

تو که رفتی..........
در و دیواره خونه برات آواز می خونه 
همه اشکام روی چشم باقی می مونه

تو که رفتی..........
خورشید آن بالا ماه می سوزونه
به خدا خود خدا هم غم ما را نمی دونه

تو که رفتی..........
دیگه دنیا برام وفا نداره
بی تو بودن برام حتی یکذره صفا نداره

تو که رفتی..........
معنی قشنگی رفتش از تو ذهنم
بهار زندگی تازه پاییز توی ذهنم

 تو که رفتی..........
ساعت ها پشت سرت خوابت را دیدم
ولی توی خواب ها به تو هرگز نرسیدم

تو که رفتی..........
قوت پاهام دیگه غریبه شد با بدنم
شهر غربت معنی غریبی بخشید.این منم؟

تو که رفتی..........
این چشا دوست داره بسته بمونه
این صدا می خونه تا غصه هاشو دل هر کسی بدونه

تو که رفتی..........
این قلم شده زبان دل من
ان ورق شده تنها یار دل من

تو که رفتی..........
بی کس ترین کس توی دنیا شده ام
توکه رفتی ولی من به انتظار نشسته ام

تو که رفتی..........
هر روز یادتو با من هم بازی شده
دل و اشکم با خاطراتت راضی شده

تو که رفتی..........
ولی تورو به عشق پاکمون قسم
زودی برگرد که دارم فدا می شم