نه مسافرم, نه رعیت, نه فقیر, نه سر سپرده
نه کسی که توی خلوت حسرت کسی رو خورده
نه یه زخم بی علاجم , نه یه مرحم قدیمی
ساده ام ساده ی ساده , ساده و صاف صمیمی
حتی عاشق تو نیستم ولی شاید دل ببازم
شایدم بعدها بتونم از شبات قصه بسازم
منو خط به خط بخون ؛ گلی جون نگامو بشناس
گاهی بدترین و گاهی مهربونترین نگاهاس
ممکنه عاشق چشمات, میشه از تو متنفر
ممکنه اینجا بمونم میشه تا ابد مسافر
نه یه جعبه جواهر , نه سفال زیر خاکم
خیلی وقتا پام می لغزه .گاهی خاکم گاهی پاکم
دنبال رفیقی ام که تا آخرش بیاد
دنبال یه معجزم شاید از تو بر بیاد
پر بودم و سیر بودم و سیرآب
و لذتم تنها اینکه...
آری کارم سخت است و دردم سخت
و از هر چه شیرینی و شادی است محروم
اما...
این بس که می فهمم
خوب است...
احمق نیستم.
به یاد مرد کویر
دکتر علی شریعتی
بهترین معلمم
(( دفترهای سبز ))