این پرنده مهاجر همیشه عاشق پرواز
حالا با بالی شکسته می خونه چه غمگین اواز
توی یک هجرت جمعی دست بی رحم یه صیاد
اون رو از جفتش جدا کرد با تنهایی آشنا کرد
نجوای دو جفت عاشق روی شاخه های تنها شعری عاشقانه بود
صدای قشنگ بالش تو فضای بی کرانه بهترین ترانه بود
حالا تنها
حالا خسته
با دلی از غم شکسته
بی صدا تر از همیشه با خودش تنها نشسته
با صدای غم گرفتش شعر تنهایی می خونه
سوز غمگین صداش رو اونی که تنهاس می دونه
به یاد کورش یغمایی
کسی که همیشه برایم اشناست