زندانی شماره ۶۵ شورش کرده

میله های زندان را با دو دست محکم گرفته

و سر خود را محکم به میله ها می کوبد و می کوبد

زمین و میله و صورتش در خون شناورند

گریه می کند و فریاد می زند  از ته دل

و خود را به میله ا می کوبد

خدااااااااااااااااااااااااااااااا

اجازه بده تا این لاشه بو نگرفته است در خاک ارام بگیرد

تو می دانی که این دنیا برای روح من خیلی کوچک است

تو را به خودت قسم بگذار من هم ارام بگیرم