رفت و امد ماشین ها

گرمای بخاری

صدای تند تند قلبم در تنهایی

و نگاهی دنباله دار به چادر خانوم ها

خوب خدا وقتی دوستم ندارد یعنی دوست داشتنی نیستم

شکایتی نیست و سعی می کنم اسمانی شوم

 

*.  الانتظارو اشدو من الموت 

و مردن برای تو را دوست دارم

 

دوستشان ندارم و از همه دورم

در عالم بی انتهای خودم قدم می زنم

و فرق ما ادم ها به من فحاشی می کند

حتی معنی فحش هایشان را هم نمی فهمم

فقط می دانم که خوب نیست

تو تنها اشنای این دیاری

که تو هم گهگاه در درونت ابری و مه الود می شود

*.- امروز فکر می کردم که اگر تو بری من کجا برم؟

گاهی شوخی شوخی جدی می شود

گاهی هم جدی جدی شوخی

نمیدانم امشب شوخی هایت جدی ناراحتم کرد

یا جدی جدی شوخی هایت حالم را گرفت

دلم ادم هر هزار سال یکبار هم که شده به گریه نیاز دارد

با توام خوش خنده

گرفتی منظورم را؟

یک قدم نزدیک تر شد

مرگ را می گویم

 

*-فردا شغال پیرو رو دوششون می یارن

چرا نمی فهمی؟ نمی خواهم بی تو بمیرم

چند صبایی مرا تحمل کن...