کسی پیانو نمی زند ولی صدای پیانو می اید در اتاق

کسی دارد اهنگ تنهایی را می نوازد

همان اهنگی که بی اختیار اشک ها را به دنیا  می آورد

چهل شب در نماز شبم دعای تلخی می کردم

انگار برابرده شد ولی من برای همیشه چشم به غروب جمعه ها می دوزم

مردیخی بزرگ گفت فرقی هم ندارد با انتظار مرگ

کاش می شد در اتاق را بر روی همه ببندم

حتی دختر خدا.......