به حرمت تمام روز هایی که بی خبر می آیی
گمنام نظر می دهی
آرام می روی
من استوار ایستاده ام و جا نمی زنم
اماده تصمیم های بزرگ رندگیم
شانه هایم هنوز محکمند
.: الرحمن :.
برای چندمین بار چراغ ها خاموش بود
نگران شدم که شاید دوباره من نامحرم روزهای سختتم
دیگر کلک هایت قدیمی شده کوچولوی عرفان!!!
Can i help you miss
خوابم نمی بره
امروز خیلی منتظز زنگت بودم
با اینکه حساب کتاب نداشت ولی فکر می کردم می زنگی
دلم یا گرفته یا خیلی خیلی تنگه
هی جویان می اید جلوی چشمام
عادت کرده بودم به داشتنت . به صدات
با اینکه همش برات تامحرم بودم و محرمم بودی
حقم این نیست!! قبول داری؟
به خاطر اون گوشکوب متبرک به شرت نمی گم ها!
نه به خاطر خودم می گم که بی تو هیچی رو نمی خوام
فقط کاشکی بودی . کاشکی............ خدااا...