روزها تند و تند میان و میرن و فقط و فقط برامون گذر عمر رو دارن  

نه کار پیدا می کنم نه می تونم عین آدم درس بخونم

نه اخلاق درست و حسابی دارم نه....

تند و تند قدم برمی داری .


به هیچ چی نگاه نمی کنی .


بهت تنه می زنن .


بهشون تنه می زنی .


بوی عطر آشغالشون رو تحمل می کنی .


می خندن ، زر می زنن ، جیغ می زنن ؛ دود سیگار حوالت می دن , هیچی نمی گی , رد می شی .


داری یخ می بندی


دلت می خواد بری یه جای گرم ....


از بین پسرای قد بلند و موهای ژل زده شون رد می شی .


از لابه لای دخترای خوشگل و خنده های بلندشون می گذری .


هیچکس بهت نگاه نمی کنه .


هیچکس حست نمی کنه .


توی این دنیا هیچکس درکت نکرده ... هیچکس .


تنهایی واست شده یه عادت .


یه عادت تکراری ... یه عادت تلخ و سیاه .


تند و تند قدم بر می داری .


دل کوچیکت تاپ تاپ می زنه ... یه روزگاری عاشق بودی و حالا ....
بلاخره اونو از دور می بینی .


گرم می شی .


حس می کنی خود خودشه .


همونی که منتظرش بودی .


اونم تنهاست .


مثه خودت .


بهت نگاه می کنه .


بهش نگاه می کنی .


اون میاد جلو ... تو وامیستی و اومدنشو نگاه می کنی .


رخ به رخت وامیسته ... چشای سیاهشو توی چشات می دوزه .


همونجا عاشقش می شی .


دستای کوچیکشو می گیری توی دستت .


دستای سردت داغ می شه .


لبخند می زنه ... تو هم می خندی .


برای شام دعوتش می کنی .


اونم با یه لبخند قبول می کنه .


هر دو تند و تند از لا به لای آدمای گیج و بی مصرف رد می شین .


یه رستوران شیک رو نشون می کنی .


تو جلوتر می ری ... اونم کمی آرومتر پشت سرته .


امشب چه شب خوبی می تونه باشه .


همه غم و غصه هاتو فراموش می کنی .


یهو یه صدای وحشتناک تو رو به خودت میاره .


تلپ .....


بر می گردی .


خشکت می زنه ... بدن له شده اونو می بینی که روی زمین پخش شده .


می خوای داد بزنی نعره بکشی ... ولی فقط اشکه که از توی چشات می زنه بیرون .


لاستیک دوچرخه رد خون اونو تا چند متر اونطرفتر با خودش می بره .


ایندفه هم عشقتو از دست می دی .


مثه خیلی دفه های دیگه .


هنوز برق چشای درشت و سیاهشو جلوی چشات حس می کنی .


بغض توی گلوت می شکنه .


بلند بلند گریه می کنی و با تموم وجود داد می زنی :

من نمی خوام سوسک باشم

نمی دونم چرا هر وقت می خوام بنویسم انقدر مشکل پیش میاد... 

نمی دونم چرا انقدر لوس و ننر شدم... 

انقدر خسته ام... 

و کوفته...