هوا تاریک است

آرم و ساکت

در یک شب زمستانی دارد آرام آرام برف می بارد

همه ی انسان ها در خانه های گرم خود در حال زندگیند

هوا زیاد سرد نیست


کمی آن طرف تر عاشقی به پنجره خیره شده

پنجره ای که خاطرات عاشقانه اش را پوشش می دهد

آن طرف پنجره معشوقه اش در حال خودش زندگی می کند

و عاشق با برقی در چشمانش به آهنگ پیانو گوش می دهد

گوش که نه . سوار بر نوت های پیانو آینده را تصور می کند

خودش را در آغوش معشوق می بیند و معشوقه را در آغوش خودش

آهنگ با بارش برف های بزرگ  یک صدا شده اند

آنجا خدا معاشقه ی عاشق و معشوق را مناظره می کند

آنجا عاشق آرام اشک می ریزد و  ....

آهنگ ؛ خیره در آینه ؛ نوازنده : لاچینی