چند وقتیست که بزرگی خدا در جهان سنگینی می کند
من ارام ستایشش می کنم
با گونه های خیس
خیلی تنها

نظرات 3 + ارسال نظر
پستچی 8 خرداد 1384 ساعت 01:12 http://postchi.blogsky.com

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد...
آنچه خود داشت...
ز بیگانه تمنا میکرد !
کارت خیلی قشنگه...
خوشحال میشم کامنتتو ببینم !

سعید 8 خرداد 1384 ساعت 01:23 http://saeedkarimi.blogfa.com

سلام

یه جمله از یکی ا زفیلسوفهای متاله معاصر خوندم خیلی وقته روش فکر می کنم :

خداوند سالهاست که با انسان حرف نزده ٫ منتظرم خداوند سکوتش را بشکند .

وقت خوش.

:: جن زده :: 8 خرداد 1384 ساعت 09:34 http://jenzade.blogsky.com

خیلی خوبه جوری می نویسی که آدم می تونه تصور کنه کدوم احساس یک انسان ساختدش.
بعضی از نوشته های به اصطلاح ادبی که بچه ها می نویسن خیلی خارداره... یعنی روان نیست... خوندنش یه کمی آدمو اذیت می کنه؛ اندازه ی اذیت یه خار!
نوشته ۴ و ۸ خردادت رو خیلی دوست داشتم.
موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد