فارق از خود شدم و کوس ان الحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم
صدای باد های را می شنوید که از ترس به در و دیوار دشت برخورد می کنند
اینان ز چه ترسیده اند از امروز
زمین از بهر چه می لرزد زیر پای ما
در سینه من غرور الهی نعره می کشد
ای سرزمین پاکی
من امدم
من را بیاد داری؟ عزیز دردانیه خدا هستم
و در دست در دستم دختر خدا
نه مسافرم, نه رعیت, نه فقیر, نه سر سپرده
نه کسی که توی خلوت حسرت کسی رو خورده
نه یه زخم بی علاجم , نه یه مرحم قدیمی
ساده ام ساده ی ساده , ساده و صاف صمیمی
حتی عاشق تو نیستم ولی شاید دل ببازم
شایدم بعدها بتونم از شبات قصه بسازم
منو خط به خط بخون ؛ گلی جون نگامو بشناس
گاهی بدترین و گاهی مهربونترین نگاهاس
ممکنه عاشق چشمات, میشه از تو متنفر
ممکنه اینجا بمونم میشه تا ابد مسافر
نه یه جعبه جواهر , نه سفال زیر خاکم
خیلی وقتا پام می لغزه .گاهی خاکم گاهی پاکم
دنبال رفیقی ام که تا آخرش بیاد
دنبال یه معجزم شاید از تو بر بیاد
پر بودم و سیر بودم و سیرآب
و لذتم تنها اینکه...
آری کارم سخت است و دردم سخت
و از هر چه شیرینی و شادی است محروم
اما...
این بس که می فهمم
خوب است...
احمق نیستم.
به یاد مرد کویر
دکتر علی شریعتی
بهترین معلمم
(( دفترهای سبز ))
دیگه از این به بعد بهت نمی گم دوستت دارم
فکر نکنی دوستت ندارم
فقط نمی دونم چرا هر کسی می گه دوستت دارم آخرش می فهمم دروغ بوده.
هر کس جمله دوستت دارم رو به زبون میاره یه آدم عوضی بیشتر نیست
برای من که ثابت شده.
امشب نزدیک ترین فامیل آدم به آدم خیانت می کنه.
تازه می فهمی چقدر به مسخره گرفته بودتت
حالا برایم یک دوستت دارم مونده که هنوز نفهمیدم دروغه یا نه
خودت گفتی امکان داره یک نفر واقعا آدم رو دوست داشته باشه
پس فقط به تو و جمله دوستت دارم تو دل می بندم.
تو را به خدا بیا از اینجا بریم.
بریم جایی که هیچ آدمی نباشه که بهمون دروغ بگه
آخه تازه فهمیدم بعضی ها نقابشون انقدر به صورتشون بوده که شده هم شکل
صورتشون. دیگه اگرم نقاب نزنند صورتشون شده مثل نقاب
یه وقت گول این آدم ها رو نخوری.....