دستامون اگر که دورند دلمامون که دور نمی شه
دل مـن جـز با دل تـو بـا دلـی کـه جـور نـمی شه
تو می خوای ممر قلبت آب شه با گرمای عشقم
دلـت از سنـگ عزیـزم سنگی که صـبور نمـی شه
تـوی دلم همیشه جاته همیشه دلم باهـاته
یاد من هر جا که باشی مثل سایه پا به پاته
فاصله ها فاصله ها اون و به من برسونید
فاصله ها فاصله ها درد من رو نمی دونید
اگر یک روز مثل من از سخت ترین دوران زندگیت رهایی پیدا کردی
و مردونه ایستادی و به اینده لبخند زدی
اصلا فکر نکن که تو از این ازمایش برنده برون اومدی
جواب امتحان توی اینده مشخص می شه
این تویی که با عکس العمل های ایندت می گی که برنده بودی یا بازنده
من که درس خوبی گرفتم حتی اگر نمره بیست برای من نباشه
اگر من بیست نشم پس دیگه کی می خواد بشه؟
:ی
من
از جنس حماقت انسانم
انسانی که از عذاب وجدانش می ترسد
نمی توانم وجدانم را با الکل و سیگار و سکس خواب کنم
شاید ترسوترین رسوای جهان منم وقتی تو در قلب من همیشگی هستی
همه در خوابند
چیزی تا سحر نمانده
و من روزه گریه گرفته ام امشب
حسم می گوید راهی تا مقصد نمانده
یک امید بی پایان امشب مرا مست کرده است
ولی تو در خوابی و گونه های خیس ولی خندانم را نمی بینی
الا ای اهوی وحشی کوجایی
مرا با توست چندین اشنایی
دو تنها و دو سرگردان دو بیکس
دد و دامت کمین از پیش و از پس
بیا تا حال یکدیگر بدانیم
مراد هم بجوییم ار توانیم
هیچ حرفی انتهای مرا بیان نمی کند.
حتی گریه های سیل وارم در هجوم بی کسی
من در بن بست زندگی به دنبال راهی می گردم
راهی به سمت اسمان برای خدا
سرتاسر عالم یکی پیدا نمی شه دیگه توی قلبم کسی پیدا نمی شه
که مثل تو توی دلم مهرش بشینه که مثل تو برام بگه پیشم بشینه
به نام تو
تویی که دفترم به عشق تو باز شد و عشقم با نام تو اغاز.
در گذر زمان فراموش کرده بودم حلقه در انگشت دارم
نگینی که یاداور بندگیم در دنیاست
وسوسه پرواز شدم
امروز بنده ات شده ام و به کمکت نیاز دارم.
زخم های خونین بدنم دخترت را می طلبد و افکارم تو را
کمکم کن تا باز زیر پایم زمین به عرش در اید
سال ها پرواز در قفس را تجربه کنم
با همسفری از جنس خودت
من امروز فهمیدم عاشق تو و دخترت شده ام
کمکم کن عشق دخترک به عشق تو تقدم داشته باشد برایم