گویند چون دشمنی خواهی با خودت جادوی عشق کن، که آن نهایت گناه باشد،هم

چون گناه دیوی که کار آدمیان به دست گرفت و اختیارشان سوزاند،از شر دل ناخوش

خودت پناه ببر به آسمان که چون آسمان بر تو خون گرید،عالم و آدم گویند فلانی زاده

فلانی در راه عشق دست به جادو زد ،اما سوختن همیشگی خودش را به تعجیل

انداخت .وچون سوختی و خاکستر شدی،روح تو نهالی می شود در جهنم،که چون

برآید و میوه دهد هر میوه آن قلب کبوتری ست خونین و هر خونی که بچکد،اشکی

ست که از چشم چکانده ای و بزرگان گویند آن که در راه عشق جادو کرد،شمشیر

کشید بر خودش و آن که جادو شد،نادانی ست که عاشقی فراموش کرده است.

نظرات 4 + ارسال نظر

سلام. به وبلاگت سر زدم. فعلا نمی تونم نظر کلی بدم. بعدها که بیشتر سر زدم بهتر می تونم حرف بزنم. موفق باشی.

هیلا 16 آذر 1382 ساعت 20:13 http://morteza82.blogspot.com

خیلی قشنگ بود. آفرین. به ما هم سری بزن

امین 17 آذر 1382 ساعت 00:40 http://pilotkhaki.blogsky.com

سلام ...
چه با مزه ... وبلاگ جالبی دارین

خلوت نشین 17 آذر 1382 ساعت 11:15 http://meykadeh.blogsky.com

سلام
خوبید
خیلی زیبا بود
به من هم سری بزنید
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد