من هم به نوبه ی خود این حادثه ی دلخراش را تسلیت می گویم و
خواهشمندم همه هر کاری که از دستشان بر می آید انجام دهند.


عزیز داغدارم

سلام،سلامی به وسعت اندوه بی پایانت.

سحر که گل وجودت در بوستان حیات،با طراوت و آرام خفته بود،بی آنکه بداند زمین لبریز بغضی دردناک است،سحر که کودکان شهر،معصومانه در پناه بستری گرم و امن در رویای بی پایان خویش فرو رفته بودند،و عروسک هاشان در انتظار بیداری آنها بود،سحر که نوعروسان در خواب،آینده را نقاشی می کردند و مادران خسته از بیدار،چشمی گرم کرده بودند،و پدران به صبح و آغاز و کار می اندیشیدند،سحر که ساجدان سجده شکر و امید به جای می آوردند،نمی دانم،نمی دانم،زمین را چه شد………

که اینگونه دردناک بر خود لرزید و نگاه ها و رویا ها را در دل خود کشید.

عزیز داغدارم

گریه سوزناک تو،خواب از چشم جهان گرفته است،در این هنگامه تقدیر،چه دارم،که به امید تسکین دردهایت بدرقه اشک های آتشینت کنم،اما خوب می دانم که غمخوار عالم زخم هایت را به آبمحبت خویش می شوید و زندگی را به رسمی تازه به تو اهدا می کند،چرا که تو عزیزترین و صبورترینی ،عزیزتر از همه آنانی که هر روز به خواب غفلت فرو می روند و به غفلت از خواب بر می خیزند،خوب می دانم که در پس همه رنج هایت، دستی تو را به سوی خود می خواند و کسی تو را به حضور می پذیرد و چشمان بارانیت را پاک می کند.

آنکه تسکین دهنده ی همه قلوب است.


نظرات 1 + ارسال نظر

سلام
ممنون که به من سر زدی من
هم به شوما و تمام مردم تسلیت می گم ایم حادثه دل خراش رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد