می خندم،می چرخم،می پرم روی میز
روی میز نشین!
گوش نمی کنم.توی سرما روی بالکن می لرزم.
دود سیگار با بوی آلبالو توی تاریکی فضا ول می شه
سیگار می کشی؟
نمی کشم.نفس می کشم.نفس عمیق.توی اتاق ها می چرخم،می خندم،
از پله ها بالا و پایین می روم.نه،روی میله ها سر می خورم.خودم را پشت پرده مخفی می کنم،روی لبه پنجره نشسته ام،سرم را روی میز می گذارم،ا
شک هامو قورت می دم ولی…
می کوبم روی میز،کاغذها رو پاره می کنم.از پنجره بیرون می ریزم.
روی پنجره خم شده ام.پشت پنجره پایینی ها برف می بارد.
کاغذ هارو نریز پایین!
کاغذ نیستند برفند!
دو تا کرم توی ذهنم وول می خورند.من توی فضا وول می خورم.پایین نشسته ام.
از بالا پشت پنجره پایین حرف می بارد.می دوم پنجره را می بندم.
صدای برخوردشان با شیشه می آید.کلمات از پله ها پایین و بالا می پرند،نه،
روی نرده ها سر می خورند.
می پرم روی میز،کلمات هم روی میز نشسته اند.
می دوم توی بالکن،کلمات پشت جعبه ها نشسته اند!ی
کی سیگار می کشه،جای دود حروف توی فضای تاریک پخش می شود.
گوش هایم را می گیرم.سرم را روی میز می گذارم،سردم است ،
بخاری را دوست دارم.
دود سیگار توی فضا چرخ می خورند.می چرخم.
حروف توی فضا می خندند.می خندم،
می چرخم،می چرخم،حروف مثل باران بر سرم می ریزد.
عین و شین و ق؟
نه!
کلمه ام را در میان کلمات گم می کنم.می چرخم،
باران حروف توی صورتم می کوبد.حروف مثل اشک روی صورتم جاری می شوند.
چتر می خواهی؟…می چرخم،آره!
ولی تو هم کلمه ات را در میان کلمات گم می کنی!!
احساس گناه ندارم.
سلام
ممنون از لینکتون.راستی خیلی خوبه که می خوایی از نو شروع کنی..
مرسی
سلام به ما سر بزن
سیاسی
سلام. وبلاگ خوبیه موفق باشی
جملات خوب و زیبایی بود هرچند متراکم بود مثل ذهنی که آن را نوشته به هرحال جالب بود و مرسی از نظر شما
سلام
خوشحالم که می بینم باز هم دل اشفته ات را در دل کلمه ها جا دادی و خود را به جملات فروختی.
عزیزم بدان در کوفه چاهی است که در ان بهترین این قصه ها (قصه هایی که می گویی برای دلم می گویم) موجود است .کلماتی که در فرهنگ لغت فهم عرب های جاهل موجود نبود.ولی بدان آشفتگی ذهنت را حس می کنم.
سلام دوست عزیز...با ارزوی موفقیت روز افزون شما...و امید به اینکه هر روزتان بهتر از دیروز باشه....ممنون از حضور گرم و صمیمانه شما...افتخار بزرگی بود که در این کلبه حقیر شاهد دیدن شما دوست بزرگوار باشیم....اپدیت کردم وبلاگم رو خوشحال میشم باز هم پیش ما بیایی و با امدنت این چراغ کلبه ما رو روشن نگه داری....تا درودی دیگر بدرود...گمنام مرد
سلام...مرسی که سر زدی....موفق باشی
خوبه
چقدر ذهنت آشفتهاست ولی بازم خوبه که به دنبال نظم دادن به اونی
سلام
وبلاگ خوبی داری
اگه خواستی بگو به هم لینک بدیم