بی خود نگاه می کنی . حوصله ندارم نفس بکشم ، پلکهایم به زور باز است . بی خود منتظری ، خودم از انتظار لبریزم . بیخود می خندی ، ابروهام به این زودی باز نمی شود ، یعنی اصلا حس خندیدن نیست . عضله های صورتم کش نمی آید،می فهمی ؟ بی خود حرف می زنی ، گوش هایم خیلی وقت است سنگین است . بی خود مانده ای ، خیلی کار دارد تا من درست شوم ، هر وقت حالم سر جایش آمد ، صدایت می کنم . برو دیگر ! ناراحت نشو ، همه اش مال این دو روز است فردا که بیایی ، حالم خوب خوب است . فردا که بیایی ، عین همیشه ام .گفتم که حوصله ات را ندارم.
برو دیگر...!
سلام گلی خانوم با حال مینویسی
به ماهم سر بزن
فردا که می ایی به سراغم در من نفسی نیست در خانه کسی نیست ... پس قدر همون لحظات با هم بودن رو هم بدونین ... الکی هدرش نده !
می مونم.هر چی دوست داری بگو.هر چقدر دوست داری فحشم بده.اگر ما با هم باشیم پس مشکل تو مشکل منم هست.پس .......پایه همه چیش وای میستم
قشنگ بود موفق باشی....
سلام !
من و ببخش !
به حساب بی معرفتی نباشه دیر سر زدنم !
موفق باشی
صدر
سلام .آخه چی شده ؟؟؟؟ چرا آخه؟؟؟
چی شده؟؟؟
با برنامه ی jet audio یا all sound recorder....خواستی بگو لینکاشونو برات بذارم
سلام.
همیشه انقدر عصبانی هستی؟
کاری از دست ما بر می یاد بگو
شاید روزی دیگر...شاید لحظه دیگر....شاید مثل گذشته...تکرار همون صحنه زندگی...
به همون زیبایی....ولی شاید...سیاه ..مثل شبی که هیچ وقت ماه بیرون نیاد...
کاش میشد ستاره بود...توی همون شبا مخفی میشد...
یهو بگو برو بمیر دیگه :)) دمت گرم فدات ب ای عزیز :))
سلام
وبلاگ زیبا و جالبی داری به ما سر بزن