آسمان دلم گرفته،ابرهای تیره اجازه درخشیدن خورشیدش را نمی دهند. گویی قطره اشکی رسیده در دل دیدگانم و کویر خشکش را تر کرده است . قطره های پر خروش در تلاطم اند تا شاید راهی بیابند و به زمین بریزند ، اما راهی نیست ! افسوس که این موج آشفته سرگردان در خود فرو می رود و غم بی پایانی راه را در دل پنهان می کند.
چرا؟ :(
بد جنس منو یادت رفتـــا !
سلام مثل همیشه زیبا نوشتی امیدوارم خوب خوب باشی من دوباره برگشتم یه سری به من بزن بای
خورشید میدرخشد حتی از زیر ابر..
باخود قهر مکن و دوباره همه را ازنو بشناس
تا باور کنی حیات بشر را
logo y site shoma besyar zibast
سلام...
خوبی...
دیگه به وبلاگ من سر نمیزنی...
تنها موندم...
سلام دوست خوبم
وبلاگ خوبی داری و خوب نوشتی . اگر دوست داشتی به من هم سر بزن .
چقدر زیبا بود...
از فکر خودت بود
راستی لینکتون رو گذاشتم .
موفق باشی بای.
آخه چند نقطه یعنی چه ؟
دوست عزیز نظر بده تا از نظرت با این عرفان و ادبی که داری استفاده کنیم
سلام زیاد سخت نگیر