مرد یخی

دارم به موبایل نگاه می کنم.
چقدر از دستم ناراحته
بد جوری دلش گرفته
هیچ کس دوستش نداره
یه گوشه تنها نشسته
چند وقت یکبار داد می کشه
بهش می گم تو دیگه چته؟
می گه خیلی نامردی !!!
خندم می گیره ! من ؟
نه فقط تو همه آدم ها
حاشیه نرو حرفت رو بزن
یکم جا بجا می شه می گه
عادت چیزه بدیه .نه؟
برو سر اصل مطلب
لحن حرف زدنش عوض می شه
نا امیدانه می گه یاد آن روزا بخیر
می گم از چی حرف می زنی
میگه نامرد یادت رفته
چه روزهایی را بیدارت کردم
می رفتی سر قرار وخوشحال می شدی
اون روزها بشتر دوستم داشتی
قول می دی بازم تکرار کنی
بهش می گم حالا صبر کن گلی بیاد...


چرا نمی یــــــــــــــــــــــــــــــــــــای؟