گفتم از خروار ها فکری که هر روز به ذهنم می رسند کدام عاقلانه تر است
گفت برو بابا دل خوش سیری چند
گفتم من عادت کرده ام هر روزم را با افکار گلی بگذرانم
گفت زندگی چیزی نیست که لب تاقچه عادت از یاد من و تو برود
گفتم عشق یعنی چی
گفت عشق صدای فاصله هاست.فاصله هایی که از نقره تمیز تر است
گفتم عاشق کیست
گفت عاشق یعنی دچار
گفتم راز آفرینش در چیست
گفت کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
گفتم زندگیم از بهر چه خالیست
گفت زندگی خالی نیست.مهربانی هست.خدا هست .ایمان هست
گفتم خدا را کجا می توان یافت
گفت در همین نزدیکی.لایه این شب بو ها .پای آن کاج بلند
گفتم گذشته دردناک و آینده نا معلوم است
گفت زندگی آبتنی کردن در حوضچه ی اکنون است
گفتم حقیقت چیست
گفت هر آنچه را که تو باور کنی حقیقت است
گفتم خوشا بحال کسانی که به دنبال حقیقتند
گفت خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
گفتم راه خوشبختی از کدام طرف است
گفت خوشبختی خود راه است
گفتم فاصله من تا خوشبختی چقدر است
گفت فاصله تو تا گلی فاصله تو با خودت است
تو هم مانند من عاشقانی می اندیشی زیبای کلامت را دوست دارم
وبلاگ خبرنگار آبدیت ......
امروز مقاله ای در باشگاه اندیشه تحت عنوان توسعه مفهومی برای گذشته را یافتم که جالب بود در این مقاله می خوانیم که توسعه خط مشی برای گذشته است و نمی توانیم برای پیشرفت از آن نمونه برداری کنیم.
روزنامه یاس نو هم از جنجال زیاد بدش نمی آید و در شماره جدید این روزنامه می توانیم سرمقاله ای را تحت عنوان
فتنه تحجر را ببینیم.وبلاگ کافه سایبر در مقاله جدید خود به معرفی کتاب جدید روزنامه نگاری که با همکاری دکتر بدیعی و .....
من و تو دور نیستیم...
فاصله ی من و تو از مسافت لبخند و لب کوتاهتر
و بس شیرین تر است...
واقعا قشنگ بود مثل همیشه......
تقدیم به کسی که قرار نیست فراموشش کنی!!!
سلام
خیلی خیلی زیبا بود من که مشکل پسندم خوشم امد
مطلب جدید نوشتم سر بزن نظرتو هم بگو
یا حق
وای چقدر یکی به دو!! :)