یکی که تو چشماش درخت کاشته بود نگاه کرد به دیگری که لبش رو قفل و زنجیر زده بود.بهش گفت:کی میشه قفل و زنجیرت رو باز کنی و اون چیزی که مدت هاست منتظرشم بهم بگی!
دیگری سرش رو تکون داد یعنی فعلا وقتش نیست.
یکی از چشم خورشیدی کمک خواست.
چشم خورشیدی انقدر به لبای دیگری نگاه کرد تا قفل و زنجیر فلزی از حراوت و گرما آب شدن و کنده شدن.
حالا دیگری دهنش باز شده بود و می خواست حرف بزنه که دید درختهای چشم یکی از گرمای زیاد چشم خورشیدی سبزیشو از دست داده و خشکیده!!!
نظرات 10 + ارسال نظر
احمد 17 مرداد 1383 ساعت 15:06 http://neghab.blogsky.com

سلام
متن زیبایی بود....و عشق و انتظار...یعنی همین

یاس 17 مرداد 1383 ساعت 15:16 http://lovelyrose.blogsky.com

چه جالب ... انگار خورشید هم گرچه ناخواسته داره با عاشقا مبارزه میکنه ...
... خدایا عدالتتو شکر ....!!!!!

سلام دوست گلم. این هم از خواص عشقه دیگه! نیش و نوش با هم داره !!... از تخیلت خوب کمک میگیری تو نوشتن. خیلی خوبه.
دوست عزیزم پیش ما هم بیا و ببین شاید حرفای خدای کوچک برات جالب باشه.... راستی روزت هم مبارک!
همیشه شاد باشی.

اسماعیل 17 مرداد 1383 ساعت 15:18 http://blueland.blogsky.com

آره....به قول یاس خیلی جالبه

من 17 مرداد 1383 ساعت 15:20 http://sarv.blogsky.com

گلی جون منم گلیم بیا اونجا

تامی 17 مرداد 1383 ساعت 16:36 http://barname.blogsky.com

سلام گلی جون خوبی
چرا دیگه پیش ما نمیای

مسیح 17 مرداد 1383 ساعت 17:52 http://www.aaddee.blogsky.com

سلام

خیلی برام عجیبه

چه طور ممکنه تا حالا اینجا رو ندیده باشم ؟

در هر حال ممنونم که باعث شدی با این وبلاگ چالب آشنا بشم

سربلند بمونی و ایرونی

سلام دوست عزیزم!

"اگر نمی خواستی عاشق شوی، موهایت را چرا پریشان کردی؟"!

// راز این جادو را بر من بگشای،
ای ساحره سرزمین های بارانی عشق! //



کتاب شعر الکترونیکی " کریم شفائی " در آدرس:

www.jahanshahreman.persianblog.com

منتشر شد.

فقط کافی است وارد فضای وبلاگ شده و روی این سطر کلیک کنی:

اگر نمی خواستی عاشق شوی چرا موهایت را پریشان کردی شاعر کریم شفائی //
//
تا " تو را روی بال های بلندم بنشانم و
به آسمان هایی ببرم
که گردن آویز خدایش ستارگانی است که
نور از چشمان تو گرفته اند! "



می خواستم خواهش کنم سری بزنید و با نقطه نظرات خودتان مرا راهنمایی کنید.
من چشم انتظار عزیزان بزرگواری هستم که از بیان نقاط ضعف و قوت کار من مضایقه نکرده و مرا مدیون خود می کنند.

سپاسگزارم.

شهیاد 18 مرداد 1383 ساعت 01:52 http://heartme.blogsky.com


یاد گذشته به دل ماندو دریغ
نیست یارى که ما را یاد کند
دیدیم خیرى به راه ماندو نداد
نمى تا دلمان شاد کند
خود ندانم چه خطایى کردم
که از من رشته الفت بگسست
در دلش جایى اگر بود
ما را پس چرا دیده از دیدارم بست....


سلام
خوبین؟؟؟/
مطالبت همه خوبو زیبا بودن من خیلی خوشم امد
به من هم سری بزن خوشحال میشم
یا حق....

الهه شرقی 18 مرداد 1383 ساعت 23:45 http://elaheye-sharghi.tk

سلام ببخشید اونیکی بالا نیومد دارم تو این مینویسم ... جالب بود ... وفق باشی...من یکی فعلا منتظر مدرسه ام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد