یه شب اینجوری شد:
انقدر نخوابیدم که صبح شد.
بعضی شبا اینجورین.انقدر بیدار می مونی که شب از رو می ره و صبح میاد.
بعضی شبا یه جور دیگه ست.
تو توی خوابی که سیاهی می ره و روشنی میاد.
یه وقتایی خیلی طول می کشه تا صبح بیاد.ولی آخرش میاد.
من ایمان دارم که میاد.
سلام عزیز
وبلاگ زیبایی دارین و زیبا هم مینویسین
موفق باشین در پناه حق
سلام گلی جان
من اگه اینجوری بشم فقط تنها راه حلش برای اینکه اعصابم خورد نشه می یام توی نت ، ببینم چه خبره ... و گرنه که دیونه می شم
حق با تو .... اما به شرطی که صبحش زنده باشی ... نه .... نه ... اصلاح میکنم ... زیاد هم ربطی به ما آدما نداره .... حتی اگه نباشیم هم صبح میشه ... پس نیازی نیست حتما صبحش زنده باشی ... ولی از نظر من نوشته ی شما عالی بود ... راستی یه تکونی به وبلاگم دادم ...
موفق باشی
(اندکی صبر
سحر نزدیک است)
سلام
من قدغن؟تو قدغن؟
این همه حرف قشنگ رو از کجا میاری؟
خیلی قشنگ مینویسی
سلام. به امید روزی که از شادمانی خوابمان نبرد.