عرفان تنهایت


همه جا سفید بود
ترس ناراحت کردن تو
ترس تنهایی من
حرف های زمینی ها
مرا به خدا دعوت کرد
لمس تنهایی مرگ به تنهایی
من برگشتم تا بار دیگر تو را زیارت کنم
شاید امروز عرفان در اغوش خدایت بود
صداقتت کجا رفت دختر خدا؟
تو هنوز برای من دختری هستی که در مسیر زندگی به دنبال حقیقت می گردد

نظرات 2 + ارسال نظر

سلام چطوری همسايه...خوبی ...خوشی...نظر تو در مورد...چیه؟...بقیشو بیاتو وبلاگ بخون نظرت برام مهم...منتظرتم...یا حق

یه تنها ولی نه دختر 27 آذر 1383 ساعت 10:02

از جمله آخر لذت بردم . ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد