من همون جزیره بودم خاکی صمیمی و گرم باسه عشق بازی موج ها قامتم یک بستر نرم
یک عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موج ها یک نگین سبز خالص روی انگشتر دریا
تا یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی
زیر رگبار نگاهت دلم انگاز زیرو رو شد برای داشتن عشقت همه جونم ارزو شد
تو نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه ابر و باد و دریا گفتن حس عاشقی همینه
امدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی اما تا قایقی امد از من و دلم گذشتی
رفتی با قایق عشقت سوی روشنی فردا من و دل اما نشستیم چشم به راهت لب دریا
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی لحظه های بی تو بودن می گذره اما به سختی
دل تنها و غریبم داره این گوشه می میره ولی حتی وقت مردن باز سراغت رو می گیره
می رسه روزی که دیگه قعر دریا میشه خونم اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای می مونم
سیاوش قمیشی
خواننده ی محبوب من
تقدیم به بهترین دوستم گلی جون
به نشانه قدر دانی از مهربانی هایش
سلام
امید وارم خوب باشید
باعث افتخاره که از وبلاگ شما بازدید می کنم گلی خانوم
اگه دوست داشتید به من سر بزنید
http://iranbin.blogsky.com
سلام دیگه پیش من نمی یای
دیگه دوسم نداری :)
سلام همسایه
بازهم کولاک کردی
دست مریزاد !
یاحق
سلام مرد یخی
خوشبختم
:)
سلام وب لاگ با حالی داری علی یارت
به من سر بزن
سلام
وب لاگ قشنگی داری
امیدوارم تو سال نو قشنگتر هم بشه
بعدا مفصل مزاحمتون میشم
بای عزیزم