بادبان ها را بکشید

کشتی به باد بی کسی نشسته است

اشک های نا خدا با موج ها همدرد شد

کشتی چرا دگر حسرت خشکی نمی کشد

ما به اعماق اب ها بی کسیم

دریا مطعلق به من است

این همین کشتی بی جان من است

صدف بی جان دریا فکر پریدن دارد

 

 تقدیم به دانشجوی عزیزم:
 دختر خاکستری

<< مرد یخی >>

  26/3/1384