مناجات های شبانه با چشمانی پر ز اشک

دلی بی تاب و چشمی محتاج دیدنت

دلی بزرگ دیوانه داشتنت و روحی وسیع

تا آسمان ها را در پیت می ایند ولی تو باز بالا تری

شاید بالا تر از فرشتگان

در اغوش خدا و من تنها 

بزرگوار کمی شما هم نزول کنید اگر می شود

چون هر بار که می ایم بالا و پیدایت نمی کنم

می میرم و مجبورم بی تو در ثانیه ها جان دهم

 

 

 

تو می گردی و من می گردم

تو می خندی و من می خندم

و روز ها را در دستان مهربان تو به شب می رسانم

و شب ها را در آغوش مطمئن من به صبح می رسانی

 

برای تویی که هفته هاست به دنبال قاب عکس می گردی

ولی پیدا نمی کنی

:ی:ی

 

حرف هایم ته کشید

بیشتر از حرف زدن می خواهم تو حرف بزنی

تشنه نوشته هایت هستم

العطش

دیروز بهترین روز زندگیم بود

دیروز در این دنیا نبودم

برای ساعاتی به کنار خدا رفته بودم

انجا بهشت بود و او فرشته ای بود

همانی که امروز خوابش را دیدم

خدایا ممنونتم

نیستی

ولی بدان خنده هایت مهر نمازم و مقام شامخت قبله نمازم است

 

همه چیز و همه کسم

عجیب دلم گرفته است و شاید هم تنگ

دلم از کنار پنجره تاریک اتاقت دل نمی کند

کاش ...

 

کولی از چیز هایی می گوید که من کاملا غریبه ام

و این ادم ها!!!

 

خدایا!!!

 وقتی عشق را می آفریدی چه احساسی داشتی؟

اه. خداوند عشق را نیافرید

وقتی دختر خاکستری را افرید عشق متولد شد

و چقدر غنی و لایتناهی

انقدر عشقش داغ و سوزان بود که مهرش اب شد

و در قلب من چکید!!!

.: مردیخی :.

 

در خواب دیدم دوستم داشتی

سالهاست که خیال بیدار شدن ندارم

اینجا همان جایست که درباره اش صحبت می کردیم

همان جایی که تو در هوایش تنفس می کنی

هربار که نفس می کشم از غرور سرریز می شود

و بیایدم می اید که چقدر دوستت دارم

 

تقدیم به زیبای شرقی:

دختر نجیب خاکستری

اینجا همان جایست که درباره اش صحبت می کردیم

همان جایی که تو در هوایش تنفس می کنی

هربار که نفس می کشم از غرور سرریز می شود

و بیایدم می اید که چقدر دوستت دارم

 

تقدیم به زیبای شرقی:

دختر نجیب خاکستری

زندانی شماره ۶۵ شورش کرده

میله های زندان را با دو دست محکم گرفته

و سر خود را محکم به میله ها می کوبد و می کوبد

زمین و میله و صورتش در خون شناورند

گریه می کند و فریاد می زند  از ته دل

و خود را به میله ا می کوبد

خدااااااااااااااااااااااااااااااا

اجازه بده تا این لاشه بو نگرفته است در خاک ارام بگیرد

تو می دانی که این دنیا برای روح من خیلی کوچک است

تو را به خودت قسم بگذار من هم ارام بگیرم